عدم موجودی
هویت ایرانی از دوران باستان تا پایان پهلوی
نویسنده: احمد اشرف
300,000ریال
«شکل‌گیری «ایده ایران و هویت ایرانی در ایران باستان» در فصل دوم جای گرفته که عنوان مقاله‌ای از گراردو نیولی است. وی در این مجال می‌نویسد: «واقعیت این است که پید...
-
+
مترجم: حمید احمدی
دسته بندی: تاریخ و جغرافیا
جلد: شوميز
تعداد صفحه: 224
قطع: --

مرور کتاب

«شکل‌گیری «ایده ایران و هویت ایرانی در ایران باستان» در فصل دوم جای گرفته که عنوان مقاله‌ای از گراردو نیولی است. وی در این مجال می‌نویسد: «واقعیت این است که پیدایش و قدرت گرفتن ساسانیان، به جنبه‌های گوناگون فرهنگ ایرانی حس ملی یا حتا ناسیونالیستی داد که توانست پس از سقوط پادشاهی و افول زرتشتی‌گری به بقای خود ادامه دهد. در ایران ساسانی، شکل‌گیری یک فرهنگ ملی کاملا آگاه به «ایرانی» بودن آغاز شد که اعاده و تجدید حیات [بازآیی و نوزایی] خرد «دانایان کهن»، داناگان پیشینگان و نیز ستایش یک گذشته‌ قهرمانی باشکوه آغشته به رنگ و بو و روحیه‌ کهن و باستانی، به آن انگیزه می‌داد.» (ص 54)

فصل سوم «تاریخ ایده ایران»: هویت ایرانی در دوره هخامنشی و اشکانی (پارتی)» به قلم شاپور شهبازی است که در سطوری از آن می‌خوانیم: «مهم‌ترین گواه ایدئولوژی دولت هخامنشی در نمای بیرونی آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم در فارس خودنمایی می‌کند. در آن جا نماد امپراتوری‌اش، سی حمل‌کننده‌ تخت، و نماینده مردمان تحت فرمان او هستند. سنگ‌نوشته‌های سه‌زبانه، هر چهره را معرفی کرده‌اند و همه‌ مردمان دیگر، آن طرف‌تر، در متون طولانی‌تر کنار سنگ‌نوشته‌ که بیانگر وصیت‌نامه‌ شاه‌اند، شمارش شده‌اند. در آن جا می‌خوانیم که این چهره‌ها نمایندگان پارس، ماد و مردمان دیگرست. نام‌گذاری و ترتیب پیکره‌‌ای مردمان تحت فرمان، از تقسیم‌بندی جغرافیایی امپراتوری به هفت ناحیه پیروی می‌کند. روشن است که چنین امپراتوری گسترده‌ای نمی‌توانست «امپراتوری آریایی» نامیده شود، اما فقدان چنین عنوانی وجود آن واژه را در دوره‌ امپراتوری ایران نفی نمی‌کند. این واژه می‌توانست عنوان بخش خاصی از امپراتوری ایران باشد.» (ص 72)

«هویت تاریخی و فرهنگی ایران در دوره اسلامی» در فصل چهارم قرار گرفته و با اشاره به برخی آثار مطرح درباره ریشه‌های هویت ایرانی آورده است: «واژه‌ «ایران» فقط به یکی از عناصر تشکیل‌دهنده‌ هویت ایرانی در کلیت قومی، فرهنگی و سرزمینی آن اشاره دارد. این نکته را می‌توان در آثاری برجسته و به یادماندنی چون «تاریخ بیهقی»، «قابوس‌نامه» اثر عنصر المعالی، «سیاست‌نامه» اثر نظام‌الملک، «هفت پیکر و خسرو و شیرین» اثر نظامی، «دیوان حافظ» و «گلستان و بوستان» سعدی مشاهده کرد. در حالی که واژه‌ی «ایران» به ندرت در این آثار به چشم می‌خورد، اما همه‌ آن‌ها بیانگر جنبه‌های گوناگون میراث فرهنگی ایران و خاطرات تاریخی آن، از جمله اسطوره‌ها و افسانه‌ها، جهان‌بینی‌ها و ارزش‌های اخلاقی، آداب و روسم و هنجارهای رفتار اجتماعی، اصول مشروعیت سیاسی و روابط اجتماعی، و نیز بن‌مایه‌های تبارشناسی و شجره‌شناسی ذهنی ریشه‌های تاریخی مردم ایران‌اند.» (ص 101)
 
میراث تاریخ‌نگاری ایران برای تاریخ‌نگاران سنتی

فصل پنجم «هویت ایرانی در دوره فرمانروایی ترکان» نام دارد و در رابطه با میراث تاریخ‌نگاری آمده است: «قرن‌ها پیش از اینکه دانشمندان غربی و «شرق‌شناسان و استعمارگران» تداوم تاریخ ایران از عهد اساطیری تا قرن حاضر را عنوان کنند، بیضاوی و مستوفی به آن کار پرداخته بودند. آن‌ها دوره‌ی کامل تاریخ ایران، از آفرینش انسان تا عصر خود، را تدوین کردند و این میراث تاریخ‌نگاری را تا قرن نوزدهم برای تاریخ‌نگاران سنتی ایران برجای نهادند.» (ص 141)
 
«دوران صفوی: عصر دین و وطن» در فصل ششم مطرح شده که در سطوری از آن می‌خوانیم: «در عصر صفوی به سبب رفت و آمد بین ایران و سرزمین‌های همسایه، به خصوص ایالات هند، و مهاجرت گروه کثیری از شعرا و اهل قلم به آن دیار مفهوم وطن‌ برای نخستین‌بار از «زاد و بود فرد» به کشور ایران تعمیم پیدا کرد و به منزله‌ی مفهوم چهارم بر مفاهیم سه‌گانه‌ی «تلقی قدما از وطن» افزون شد و راه را برای تحول مفهوم جدید وطن، که در قرن نوزدهم میلادی به ایران راه یافت، و ما آن را مفهوم پنجم از وطن می‌نامیم، فراهم آورد.» (ص 193)
 
مولف در فصل هفتم «هویت ایرانی در قرن نوزدهم و بیستم میلادی» با اشاره به هویت پیشا مدرن می‌نویسد: «ایران با برخورداری از میراث بیداری تاریخی دیرپا و آگاهی فرهنگی نسبت به هویت خود، به عصر ملت‌سازی و ناسیونالیسم قرن نوزدهم پای گذاشت. اندیشه‌های جدید غربی (که از هجدهم در غرب گسترش یافته بودند)، با انطباق و بازسازی مفهوم از پیش موجود هویت ایرانی که در طول قرن‌ها تکامل یافته بود، اهمیت تازه‌ای کسب کردند. مورخان ناسیونالیسم تطبیقی این را می‌پذیرند که ایران از جمله چند ملتی است که با برخورداری از ریشه‌ی تاریخی عمیق و تجربه‌ی بازسازی مداوم هویت پیشامدرن خود تجربه کرد.» (ص 195)
 
خاطره‌ جمعی تاریخی از طریق نمادها و اساطیر

فصل پایانی «پیدایش ناسیونالیسم دولتی در دوران پهلوی» را بررسی کرده و آمده است: «دولت ـ ملت پهلوی نیز همانند الگوی مشترک اوایل قرن بیستم، براساس بزرگداشت ستایش شکوه گذشته بنیان گذاشته شد. بزرگداشت و یادآوری خاطره‌ جمعی تاریخی از طریق نمادها و اساطیر، مراسم و رسومات، موزه‌های و مکان‌های باستان‌شناسی طراحی معماری هخامنشی برای مکان‌های عمومی، موسیقی ناسیونالیستی و طرح لباس ملی به نشانه‌های آن تبدیل شد. در این دوره، نوشته‌های در حال پیدایش تاریخی ناسیونالیستی از تأکید بر دوره‌ هخامنشی به منزله ریشه سیاسی دولت انگشت گذاشتند.» (ص 209)
 
مولف در صفحات پایانی کتاب در «نتیجه‌گیری» هویت ایرانی آورده است: «ایران برخلاف بسیاری از کشورهای نوپدید خاورمیانه و سایر نقاط جهان، در گذار از دوران سیاسی سنتی به دوره‌ سیاسی مدرن، یعنی دوره‌ شکل‌گیری اندیشه‌ ناسیونالیسم و هویت ملی، با چالش عمده‌ای روبه‌رو نشد. اندیشمندان و نخبگان سیاسی ایران نیز با تکیه بر روایت‌های تکامل یافته‌ هویت تاریخی، فرهنگی و سیاسی قرون گذشته، گفتمان هویت ملی مدرن و ناسیونالیسم ایرانی را بر مبنای سنت‌های هویتی پیشامدرن خود استوار ساختند.» (ص 224)

عنوان
هویت ایرانی از دوران باستان تا پایان پهلوی

‎ریال۳۰۰٬۰۰۰
شماره ویرایش
8
موجودی
0