در ابتدای کتاب، گفتار «تامل در قانون اساسی مشروطیت و متمم آن» به انتقال حاکمیت از شاه به ملت میپردازد. گفتار «آب! آب! آب!» به مسائل مربوط به کمبود آب در ایران نگاه میکند و در گفتار «کدام زندگی؟ کدام کیفیت؟» نویسنده به تشریح مصائب مربوط به مجله «نگاه نو» میپردازد.
در بخش گفتوگوها، گفتوگوهایی به این شرح منتشر شده است: «رسالت روشنفکر گفتن واقعیت به صاحبان قدرت است» / رضا منصوری، «درنگ نکنیم، شتاب کنیم؛ فرصتهای ما ابدی نیست» / فیروز توفیق، «سرمایهداری به بهشت نمیرود» / محمد مالجو، «ای بسا آرزو که خاک شد» / حسین محلوجی، «حرفهایی به تلخی زهر درباره بانک و بانکداری ما» / طهماسب مظاهری، «هشدار بزرگ: این سرزمین کهنسال دارد نابود میشود» / عیسی کلانتری، «توسعه سیاسی-فرهنگی پشت دیوار بلند نفت» / محمدعلی موحد، «سالهای رویایی مدیریت؛ سالهای سرشار از کار و سازندگی و امید» / علی میرزائی.
علی میرزائی در پیشدرآمد کتاب آمده است: کتاب پیش رو مجموعهای است از سه گفتار یا مقاله و هشت گفتوگو، این گفتوگوها بیش از آن که امیدآفرین باشند مرا متاثر و متاسف میکنند. گویی سرانجام تصمیم نداریم «نخبهکشی» را کنار بگذاریم و از نیروهای بادانش و باتجربه خود بهره کافی و لازم بگیریم. چرا؟ نمیدانم! درنوردیدن مرزهای توسعهنیافتگی بدون داشتن برنامه و بدون اجرای قوی برنامه ناممکن است. کنار گذاشتن سرمایههای انسانی گرانبها به آسانی نوشیدن یک لیوان آب و این که فراموش میکنیم ملت چه هزینههای کلانی برای آموزش و آزمون و خطا کردنها و تجربهاندوزیهای آنان پرداخته است، کنار گذاشتن کسانی که کارنامه مثبتی داشتند و منشأ تحول بودهاند، آن هم درست در هنگام اوج بهرهزایی ایشان، یا تمهید شرایط به گونهای که خودشان کنار نشستن را ترجیح بدهند، زیانهای بسیاری به کم و کیف حکمرانی در این سرزمین زده است.