نُه فصل نخستین این کتاب در سالهای 1946-1945 و بقیهی کتاب بهاستثنای فصل دوم از قسمت دوم که در حقیقت سخنرانی اینجانب در استکهلم به مناسبت اخذ جایزهی ادبی نوبل بود، در سال 1953 نوشته شد. بدواً در نظر داشتم بحث اخلاقیات را در کتاب «دانش بشر» مورد تحقیق قرار دهم اما بعداً از این فکر منصرف شدم زیرا مردد بودم که آیا اخلاقیات را میتوان جزء دانش بهحساب آورد یا نه.
هدف ما در این کتاب بیان دو منظور است: اول بیان اخلاقیات عملی(غیرنظری) و هدف دوم بهکار بردن این اخلاقیات در مسائل مختلف سیاسی زمان حاضر است.
در قسمت اول این کتاب در مبحث علم اخلاق افکار هیجانآور و نوظهوری را عرضه نداشتهام و اطمینان هم ندارم که طرح آن زیاد سودمند باشد جز اینکه هنگامی که من مسائل سیاسی را تجزیه و تحلیل کرده و از نظر اخلاقی مورد قضاوت قرار میدهم منقدین به من خرده میگیرند که من چنین حقی را ندارم زیرا من معتقد به واقعیت وجود خارجی قضاوت اخلاقی نیستم. فکر نمیکنم این انتقادات معتبر و باارزش باشند و اثبات عدم اعتبار آنها احتیاج به بحث نسبتاً مفصلی دارد.
قسمت دوم این کتاب هم نظریهها و یا تئوریهای کاملی از سیاست را مورد بحث قرار نمیدهد. جنبههای مختلف اندیشههای سیاسی را قبلاً در کتابهای دیگرم نیز مورد بحث قرار دادهام و در این کتاب فقط جنبههایی را که با اخلاقیات هم ارتباط پیدا میکنند و عملاً دارای اهمیت زیادی در عصر حاضر هستند، مورد گفتگو قرار خواهم داد. امید میرود که طرح مسائل واقعی در قلمرو وسیع نظرات غیر شخصی، موجب شود که این مسائل با هیجان و تعصب و نگرانی کمتر مورد بررسی قرار گیرند و این کار بهسهولت امکانپذیر است مشروط بر اینکه این اندیشهها را با توجه به جریانات سیاسی معاصر مطمح نظر قرار دهیم.